باز... محتاج غزل از لب شیرین تو ام
تلخ ، در هم
شده ام ، در پی تسکین تو ام
بسرا بوسه ای
از جنس غزل بر لب من
یاریم کن تو
به یک بوسه که مسکین تو ام
مذهب عشق اگر
مذهب خوبان باشد
کعبه ی عشق من
عاشق شده ی دین تو ام
در طواف تو
به دنبال خدا میگردم
گوش جان داده
به آغوشِ فرامین تو ام
لب به لبیک ،
درآمیخته ام در بَرِ تو
چون مسلمان
شده ی لعل شرابین تو ام
حالِ من سایه
ی طوبای تو را میخواهد
آه ...
محتاجِ شکر پاره ای از تین تو ام
تا در این
جنت جانانه به جانانه رسم
تلخ ، در هم
شده ام ، در پی تسکین تو ام
م . مهر منبع اثر