مریمِ قدّیسِ رؤیاهایِ من! حالم بد است!
عصمتِ لبهایِ دیندارت کمی بیشازحد است
از
مَیِ انجیلِ لبهایت کمی مستم بُکن
منجیِ
جانم بشو، اینجا پُر از دیو وُ دَد است!
در
وجودم اورشلیمی ساختم بیتابِ تو
گر
تو باشی راهبه پس،کُلِّ دنیا معبد است!
کاهنِ
غاصب،مسلط شد به بیتُالقدسِ جان
هرکه
با عشقم دراُفتد بیگمان او مرتد است!
گرچه
تو پُرطاقتی،مغرور و باصبری ولی
مریمِ
قدّیسِ رؤیاهایِ من! حالم بد است!